مادر مومن و متعهد ، امروز به طرز روح فرسایی دغدغه مند است. دغدغه ی رشد اخلاقی ،اجتماعی و علمی فرزندش را دارد و خلاقیت و سلامت روانی و جسمی او هم برایش مهم است می داند که در موقعیتی تاریخی است و می تواند زمینه ساز تحولی تاریخی باشد، اما راه پیش رو تاریک و مبهم است. روایات حوزه ی تربیت حداقلی است و عموماً ناظر به مسائل کلان تربیت است . تلاش برای فهم و عمل به احادیث نیز گهگاه تناقض آمیز و دور از دسترس فهم به نظر می رسد. تلاش مادر او را از یک کار سهل انگارانه و ساده لوحانه منع می کند، اما شاید نتواند راه حلی نهایی بیابد . کمبود همه چیز از کتاب و نرم افزار تا مربی و مشاور کودک و وجود کارهای کلیشه ای و بدون خلاقیت هنری و فاقد جذابیت مزید بر شرایط پیشین است .نبود مرکزی مستقل جهت جمع آوری کارهای انجام شده و عدم اطلاع مادران از کتاب های حداقلی موجود در امر تربیت از دیگر معضلات است .بچه ها به طور عمومی تنها هستند و نیاز به بازی و تعامل با همسالان دارند . از طرفی دغدغه ی حضور اجتماعی زن وجود دارد که مسئولیت همسری و مادری ، فراغتی برای پرداختن به آن باقی نمی گذارد و او را ناگزیر به انتخاب بین این دو و نهایت کمرنگ شدن آن دیگری می کند. همه ی این ها این مدل اتاق کودک را به عنوان الگوی جمع در نظر ما می آورد. تجربه مکانی که در آن مادر و کودک در کنار هم و بدون جدا شدن کودک از آغوش گرم مادر در فضای صمیمی مثل یک خانه حضور داشته باشند و فراغتی حاصل شود برای مادری متعهد تا اینکه بتواند خود را مرور کند چه کنم ؟کجا هستم ؟ چه باید بکنم که روزمره نباشم و فرزندم نیز همچو من؟